به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، رضا اسماعیلی یادداشتی با عنوان «شرافت شعر آیینی روزگار ما» را به انگیزه چاپ مجموعه شعر آیینی «شمس الشرف»، سروده حجتالاسلام محمدحسین انصاری نژاد در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است.
او مینویسد:
محمدحسین انصاری نژاد، بیهیچ چون و چرایی، شاعر است و معاصر. و معاصر بودنش نه فقط به خاطر همزیستی زمانی با ما، بلکه بیشتر به این اعتبار است که «حال اندیش» است و فرزند زمانه خویش.
او به گزارشگری هوشمند میماند که تمام اتفاقات زمانه خویش را – با ذکر جزییات – به صورتی هنرمندانه بازآفرینی میکند. بازتاب رخدادها در جان و جهان شعرش، بیرون از دایره انفعال، و همراه با تامل و تفکر است. او واژهها را به گونهای تراش میدهد که روایتگر اندیشههای انسانیاش باشد. او تن پوشی از معنا بر اندام واژهها میدوزد و زمانی زبان به سخن باز میکند که حرفی برای گفتن و داغی برای شکفتن داشته باشد.
روزآمد بودن زبان و انطباق لهجه ادبی با لهجه انسان معاصر، نشانه هوشمندی شاعر است. انصارینژاد به عنوان شاعری از نسل اکنون، به خوبی دریافته است که شاعر امروز نمیتواند نسبت به مطالبات و نیازمندیهای انسانی که در عصر «پسامدرن» زندگی میکند بیتفاوت باشد. چون این بیتفاوتی او را به گذشته پرتاب میکند و از درک مناسبات فرهنگی- اجتماعی عصر حاضر غافل . شاعرانی که از درک زمانه خویش عاجزند، چارهای جز همنفسی و همنشینی با شاعرانی چون فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، عنصری و یا شاعران دوره «بازگشت» ندارند. و این یعنی حرکت در دایره تکرار و تقلید.
ولی شاعرانی که «فرزند زمانه خویشند»، ضمن این که به توصیه نیما براى رسیدن به زبانى هر چه کارآیندتر عمل میکنند – بیهیچ تعصبی – از مطالعه انتقادى آثار گذشتگان غفلت نمیکنند و همزمان در شعر به دنبال یافتن زبانی مشترک برای تعامل و تفاهم با نسل اکنون هستند.
«شمس الشرف» در بردارنده مجموعه اشعار آیینی انصارینژاد است. او در آیینی سرودههای این مجموعه، از شعر دینی و آیینی اصیل رونمایی کرده و غیرت و بصیرت دینی خود را به عنوان شاعر روشن اندیشی که پرورش یافته مکتب قرآن و عترت است، به تمام و کمال به تماشا گذاشته است.
«شمس الشرف» به خاطر شرافتی که به شعر آیینی روزگار ما بخشیده است، میتواند سرمشق شاعران آیینی سرای زمانه ما باشد. بدین جهت که «شمس الشرف» محصول توهمات و تخیلات شاعرانه نیست. بلکه مجموعهای است مستند به آیات و روایات. از همین رو، ردپای قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، و روایات قدسی را در بیت به بیت و واژه به واژه شعرهای این مجموعه میتوان دید.
شاعر در این مجموعه، در صراط مستقیم «معرفت»، «حکمت» و «حقیقت» گام بر میدارد. چرا که به خوبی میداند رسالت شاعر اصیل آیینی، پیش و بیش از تحریک احساسات، نقب زدن به ریشه ها و آتش افکندن در خرمن اندیشههاست. در نگاه او، شاعری رسالتی الهی است برای مبارزه با خرافه و گزافه، و احیای کرامتهای انسانی. از همین رو، شعرهایش پیش از آن که مذهبی و «موضوع مند» باشد، «معنوی» و «موضع مند» است، با زبانی استوار، با صلابت و حماسی.
شعر انصاری نژاد به عنوان شاعری که از سلسله روحانیت است، در الهامی معرفت شناسانه ریشه دارد. الهامی از جنس حکمت. از همین رو در آیینه اشعارش، میتوان سیمای دنیا و آخرت را بیپرده میتوان به تماشا نشست. در نگاه او، عالم تجلی گاه «وحدت» است و بین دنیا و آخرت هیچ فصلی نیست. او خدا را «درهمین نزدیکی» می بیند، در آسمان سبز، در سکوت سنگ ها، در لبخند نسیم، در زلالی شبنم، در شکفتن بهار و زمزمه آبشار:
بیا یک روز قدری آسمانیتر بیندیشیم
به ادراک نسیم باغ نیلوفر بیندیشیم
تمام آسمان را سبز تسبیح خدا دیدم
چه میشد دست کم یک سجده دیگر بیندیشیم
هزار آیینه اسم اعظمی باریده باید خواند
غزلهای سلیمان را به انگشتر بیندیشیم
شبی بارانی آیات ابراهیم باید شد
گلستانی است شعله شعله ، پیغمبر بیندیشیم
سحر سجادهمان را مرغ آمین می برد بالا
اگر غرق نماز شبنم و شبدر بیندیشیم
بهاران از نفس های سواری غنچه خواهد زد
در این زردی به آن دست بهارآور بیندیشیم
کسی دل را به سقف آسمان سنجاق خواهد کرد
اگر در سایه ابری نوازشگر بیندیشیم
خدا را در سکوت سنگها باید تماشا کرد
قنوت درهها جاری است سر تا سر بیندیشیم
صدامان میکند از سمت آبیهای دور از دست
اگر یک روز در بارانی از کفتر بیندیشیم
غزل را بر پر کنجشگها باید گره زد تا
به زیر نم نم باران صمیمیتر بیندیشیم
انصارینژاد اهل مطالعه است و جغرافیای واژگانی بسیار گستردهای دارد. به همین خاطر زبان شعرش در پرداخت مضامین الکن نیست. دیگر این که شاعری پر تلاش و پرکار است. ولی پرکاری، شاعرانگیاش را به حاشیه نبرده و ذوقش را از سکه نینداخته است.
تلفیق هنرمندانه فرم و محتوا، فرهیختگی اندیشه توأم با اعتراضی شیعی، گستردگی دایره واژگان، بیان وصفی – روایی، نگاه نو به پدیدهها و اشیا، تنوع و تکثر اوزان عروضی (بخصوص استفاده قدرتمندانه و هوشمندانه از اوزان بلند)، و فخامت و ارجمندی زبان، آیینی سرودههای «شمس الشرف» را برای مخاطب امروز دلنشین و خواندنی کرده است. همچنین مراقبه زبانی، دوری از کژتابیهای اعتقادی، و پرهیز از زبان بازیهای فضل فروشانه، بر شرافت و فخامت اشعار او افزوده است.
نکته قابل تامل دیگر این که، انصارینژاد نقش برجستهای در احیای قالبهای مهجوری چون قصیده و ترکیببند در روزگار ما دارد. این که در روز و روزگار ما قالبهایی چون قصیده و ترکیب بند از بطن و متن ادبیات به حاشیه رانده شده دلایل فراوانی دارد که یکی از آنها ناتوانی شاعران هم روزگار ما در انطباق مضامین این قالب ادبی با خواست و ذائقه عمومی ست. یعنی به راستی زدن حرفهایی «ازجنس زمان» در قالبهای قصیده و ترکیب بند دشوار است و کار هر کسی نیست. چنان که سالها پیش استاد شفیعی کدکنی با نا امیدی تمام در کتاب موسیقی شعرش نوشت: «قصیده برای همان مجال محدود شعر عرب در روزگار گذشته کافی است، اما در این زمانه دیگر نمیتواند ظرفیت آفاق فکری شاعران را داشته باشد».
ولی امروز قصیدههای فاخر و ساختارمند شاعر توانمند آیینی سرای هم روزگارمان انصارینژاد خلاف این گفته را ثابت میکند. چرا که نقطه قوت قصیدههای این عزیز که الهه قدسی شعر تمام وجودش را تسخیر کرده است، دقیقا «روز آمد» کردن قالب قصیده و بهره مندی آن از زبان و ساختاری با طراوت و امروزین است که خواننده را به شوق میآورد و از فرو افتادن در دامچاله «ملال و کسالت» حفظ میکند.
آری، قصیده سرایی در زمانه ما حُکم راه رفتن بر روی طناب را دارد. به همین خاطر شاعر هوشمند باید در این مسیر صعب و پر خطر خیلی خیلی مواظب باشد که در پرتگاههایی چون «تکرار» و «تقلید» سقوط نکند و آن گاه که قصد «قصیده» می کند، شعری از جنس زمان بگوید. الحمدالله از جبین قصیدههایی که در مجموعه «شمس الشرف» فراهم آمده، پیداست که شاعر این دقیقه را به خوبی دریافته و از این هوشیاری شاعرانه بهره مند بوده است.
و حرف آخر، عرض تبریک صمیمانه و اظهار خرسندی از چاپ مجموعه اشعار آیینی انصارینژاد در دفتری مستقل با عنوان «شمش الشرف» است. به راستی این اتفاق برای شعر آیینی روزگار ما که متاسفانه حال و روز چندان خوبی ندارد و در دامچاله تقلید و تکرار و اغراق و کژتابیهای اعتقادی دست و پا میزند، اتفاق امیدبخش و خجستهای است. با آرزوی شکوفایی و پویایی هر چه بیشتر برای دوست و برادر عزیزم استاد انصاری نژاد، این یادداشت را با دعایی شاعرانه به پایان میبرم:
موید باد شعر قدسی تو
تو را روح القدس بادا موید